جواد افشار در خصوص مجموعه تلویزیونی «برادر» با آیفیلم به گفتوگو پرداخت.
جواد افشار، سال ۱۳۷۶ با ساخت مجموعه تلویزیونی «پای برای پرواز» فعالیتهای حرفهای خود را در زمینه کارگردانی آغاز کرد و با ساخت مجموعه «پول کثیف» نامش بر سر زبانها افتاد و با ساخت سریال «کیمیا» در سالهای اخیر به شهرت رسید. سریالهای «مادرانه»، «گل یا پوچ»، «روزهای زیبا»، «کلبه»، «رایزن عشق» و... در کارنامه این کارگردان به چشم میخورد.
افشار در سریال «برادر» به سراغ مشکلات واردات قاچاق و مسائل اقتصادی رفته و در گفتوگو با آیفیلم توضیحات مفصلی در این خصوص داده است که در ادامه میخوانیم:
آقای افشار، چند روز پیش آخرین قسمت سریال «برادر» از شبکه آیفیلم پخش شد. نکتهای که در این سریال وجود داشت پرداختن به مسائل اقتصادی بود که شما در چندین سریال از جمله «پول کثیف» درباره اقتصاد و مشکلات اقتصادی صحبت کردید. کمی درباره موضوع سریال «برادر« توضیح دهید.
ما چند موضوع محوری و اساسی را در سریال «برادر» در نظر داشتیم که مهمترین نکته ما در این سریال کسب رزق حلال بود. وقتی هم به این پدیده بخواهیم بپردازیم حواشی زیادی در مورد این موضوع وجود دارد که در سریال برادر به آن حواشی نیز پرداختیم.
نکته بعدی که در سریال برادر وجود داشت بحث حمایت از تولید داخلی بود. به هر حال چه در عرصه صنعت و ... حمایت از تولیدات داخلی مد نظر ماست و ما به شدت به آن توجه کردیم و در موضوع اولمان که همان رزق حلال بود مساله تولید داخلی تنیده شده بود.
موضو ع دیگری که در کنار موضوعات دیگر این سریال وجود داشت حمایت از واردات صحیح و قانونی بود و مبارزه با قاچاق کالا.
همانطور که اشاره کردید یازده سال پیش در سریال «پول کثیف» این دغدغه درون من وجود داشت منتها قصه پول کثیف برای کسی دیگر بود اما دغدغه شخصی خودم هم بود و به شدت بهش علاقمند بودم و میشود گفت این نگاه درون من نهادینه شده است. وقتی شما میخواهید از چرخه تولید داخل حمایت کنید اولین آفت قاچاق کالاهای وارداتی است و وقتی که به صورتهای مختلف صنعت ما و در واقع نیازهای ما مورد آماج قاچاق قرار می گیرد آسیبهای زیادی را به اقتصاد و مسائل اجتماعی کشور میزند، در نتیجه به فساد منتهی میشود.
مثلا یک نفر فکر میکند به واسطه قاچاق سود بزرگی میکند اما سود نیست بلکه ضربه بزرگی به اقتصاد کشور میزند و در آینده نسلهای بعدی و حتی فرزند خود قاچاقچی دچار آسیب میشود. اینها موضوعاتی است که دغدغههای من است و در سریالهای مختلف مثل مادرانه، کیمیا و.... به آن پرداختیم. مثلا در سریال «کیمیا» یک مرزبانی بود با بازی "حسن پورشیرازی" که اجازه نمی دهد قاچاق وارد شود و رشوه نمیگیرد. من فکر میکنم که موضوع یک موضوع اجتماعی است و لازم است که به آن پرداخته شود و از این موضوع حمایت شود. مبارزه با فساد و حمایت از اقتصاد و .... جز مهمترین دغدغههای من است.
سریال «کیمیا» قبل از سریال «برادر» ساخته شده بود و اکثر بازیگران این دو سریال یکسان بودند. به نظر شما یکی بودن بازیگران به سریال برادر آسیب نمیزد؟
ما چیزی حدود 450 بازیگر در سریال «کیمیا» داشتیم و بی انصافی هست که بگوییم تمام بازیگران کیمیا در سریال «برادر» هستند. همچنین ما در «برادر» 50 نقش داشتیم که هفت الی هشت تا از آنان تکراری هستند و در دنیای حرفهای بازیگری این اتفاقها می افتد و من مشکلی در آن نمیبینم.
این مساله باز نشان دهنده دو نکته است اولا این که سریال «کیمیا» چنان در ذهن مخاطب نقش بسته است که نمیتوانند به سادگی کیمیا را از یاد ببرد و هنوز دارند با کارکترهای آن زندگی میکنند و سخت است برای مخاطب که کارکترهای کیمیا را در جای دیگر ببیند و این نشان دهنده موفقیت کیمیا بود و نکته دیگه هم این که بازیگرانی که از کیمیا آمده بودند آنقدر باهوش بودند که تکرار نشدند و به شدت در این دو سریال متفاوت بازی کردند مثلا فرخ کیمیا با حاج کاظم سریال برادر کاملا از همه لحاظ از جمله بازی و گریم و .... متفاوت بود. این که ما از بین 400 نفر هفت الی هشت نفر را بیاوریم کار خطایی نیست اصلا.
انتخاب بازیگران به پیشنیه همکاری آنها با شما مربوط میشود یا نحوه دیگری بازیگران را انتخاب میکنید؟
ببینید، من نود درصد بازیگران را در همان دور اول خواندن فیلمنامه در ذهن خودم انتخاب میکنم و تیم بازیگری را همان ابتدای کار برای خودم میچینم. من خودم را در جای مخاطب میگذارم و نیازهای قصه را و نیازهای شخصیتها را از نگاه مخاطب بررسی میکنم و نگاه تخصصی خودم را بعد از آن وارد فیلمنامه میکنم . وقتی در مطالعه اولیه فیلمنامه را خواندم تا پایان همان شد که میخواستم و تغییرات کمی در کل پروژه اعمال شد.
به خاطر دارم، زمانی که برای اولین بار سریال «برادر» پخش شد، نسبت به پایان بندی این سریال عدهای موضعگیری داشتند. نظر خود شما در خصوص پایان این سریال چیست؟
سریال «برادر» خوشبختانه توانست تاثیرگذار باشد که مخاطب برای خودش پایان بندیهای مختلف تصور کرده است پس نشان از اثر گذاری و موفقیت سریال بوده است که مخاطب دلش میخواهد پایان این کارکتر و سرانجام این شخصیت آنطور شود که میخواهد و این نشان از موفقیت این سریال دارد. ولی پایانبندی سریال تحلیل نویسنده است و پایان شخصیتهای ما مثل ناصر از ابتدا مشخص است. شخصیتهای اصلی قصه ما پایان خوبی داشتند مثلا حاج کاظم ما در راه هدفش کشته شده و در واقع گویا حاج کاظم شهید شده است زیرا بر هدف و اصول خودش پایبند بوده است.
به نظر من پایان سریال برادر پایان خوبی بود و اگر قرار باشد پایان این سریال مثل همه سریالها باشد من به شدت پرهیز می کنم که همه باهم ازدواج کنند و به یکدیگر برسند و این عادت مخاطب شده است که همه عروسی کنند، پلیس که خلافکارها را بگیرد و ....ولی بعضی ها انتقاد میکردند آن هم چون عادت به این نوع پایان بندی دارد.
آقای افشار، اکثر سریالهایی که شما ساختید، مورد توجه مخاطب قرار گرفته است و به نوعی مخاطب را با خود همراه کرده است.
من 12-13 تا سریال ساختم و سریال برادر دوازدهمین سریال من بود و تله فیلمها و تئاترهای زیادی ساختم و باید بگویم الان نبض مخاطب دستم است و می دانم مخاطب چه میخواهد.
لحظاتی که باید احساس مخاطب را نشانه بروم می روم و لحظاتی که باید مخاطب را به فکر میبرم و این اشراف من و مخاطب شناسی من و سایر همکارانم حاصل تجربه است و اگر به رمز مخاطب شناسی دست پیدا کنیم میتوانیم درکارها موفق باشیم.
گفتوگو: هانیه خاوری (خرداد1397)